شاخصههای مهم تیمهای موفق
تاریخ انتشار: 1399-07-23 11:40:40
دستهبندی: کارآفرینی
شاخصههای مهم تیمهای موفق
✍? دنیل کویل
بسیاری از ما ممکن است فکر کنیم اگر استعداد چیزی را نداریم، یعنی با آن چیز متولد نشدهایم؛ بنابراین، هرگز نمیتوانیم آن را بهدست آوریم. برخی دیگر از ما فکر میکنیم استعداد معنایی ندارد و همهچیز را میتوان با یادگیری بهدست آورد. واقعیت این است که بیشتر از آنچه فکر میکنیم، حق انتخاب داریم و اغلب حقیقت چیزی بین این دو تفکر است.
?در اینجا، این سؤال پیش میآید: آیا همه میتوانند در تیمشان فرهنگی عالی و مؤثر داشته باشند یا به استعداد خاصی نیاز است؟ فرهنگ عالی از کجا میآید؟ چگونه میتوان آن را در گروه خود ایجاد و آن را حفظ کرد؟ چگونه میتوان فرهنگی تیم نیازمند اصلاح را شناسایی و تقویت کرد؟
?در تحقیقی بهنام «سیب سالم» که در دانشگاه ساوتولز استرالیا روی گروههای مختلف انجام شد، نتایج نشان داد الگویی مختصر از رفتارهای ظریف بیش از تواناییهای اندازهگیریشدنی نظیر هوش و مهارت و تجربهی افراد اهمیت دارد. در این تحقیقات، فردی بهنام نیک بهعنوان «سیب بد» در هر گروه حضور مییافت و سعی میکرد رفتارهایی چون بیمسئولیتی و از زیر کار دررفتن و رفتار عضوی دلسردکننده و ناامید یا رفتار فردی نادان و مخالف را به گروه تزریق کند. اغلب گروهها تحتتأثیر رفتارهای او قرار میگرفتند، تا اینکه در گروه فردی بهنام جاناتان بهدلیل حضور احساس امنیت در فضای گروه و ارتباط یکپارچهی اعضا، این رفتارها نتوانست خللی ایجاد کند. گروه جاناتان موفق شد؛ اما علت موفقیتش باهوشتر یا ماهرتر بودن اعضایش نبود؛ بلکه عامل اصلی احساس امنیت اعضای گروه بود که جاناتان با الگوهای ظریف رفتاری مثل گوشدادن دقیق، پاسخ گرم، برقراری آرامش و پرسیدن دیدگاههای دیگران بهوجود آورد.
برای موفقیت در کارهای گروهی و تعامل سالم در گروه، مدیران قرار نیست کارهایی را تکرار کنند که معمولا رهبران بزرگ انجام میدهند. نیازی نیست کارهای دیگران را به آنها دیکته کنند یا مسئولیت کارهای آنها را برعهده بگیرند. حتی تشویق و شرح دیدگاهی خاص هم الزامی ندارد و موضوع مهم این است که اعضای گروه ارتباط یکپارچهای با یکدیگر پیدا کنند و هریک از آنها در گروهشان به احساس امنیتی پایدار دست یابند. همچنین، گروه را مثل خانوادهشان تصور کنند و به آن احساس تعلق داشته باشند.
?مسئله اینجا است که تا پیش از این تحقیق، محققان فکر میکردند احساس امنیت صرفا حالوهوایی احساسی در گروه است و اهمیت چندانی ندارد؛ اما تحقیقات چیزی برعکس این ماجرا را نشان داد. احساس امنیت بسترساز عاملی است که تفکرات قوی براساس آن شکل میگیرند؛ اما سؤال این است: احساس امنیت از کجا بهوجود میآید؟ پاسخ گروههای بسیار موفق به این سؤال یکسان است. همهی آنها گروهشان را مانند خانوادهی خود میدانند.
? به نقل از کتاب کد فکری اثر دنیل کویل
✍? دنیل کویل
بسیاری از ما ممکن است فکر کنیم اگر استعداد چیزی را نداریم، یعنی با آن چیز متولد نشدهایم؛ بنابراین، هرگز نمیتوانیم آن را بهدست آوریم. برخی دیگر از ما فکر میکنیم استعداد معنایی ندارد و همهچیز را میتوان با یادگیری بهدست آورد. واقعیت این است که بیشتر از آنچه فکر میکنیم، حق انتخاب داریم و اغلب حقیقت چیزی بین این دو تفکر است.
?در اینجا، این سؤال پیش میآید: آیا همه میتوانند در تیمشان فرهنگی عالی و مؤثر داشته باشند یا به استعداد خاصی نیاز است؟ فرهنگ عالی از کجا میآید؟ چگونه میتوان آن را در گروه خود ایجاد و آن را حفظ کرد؟ چگونه میتوان فرهنگی تیم نیازمند اصلاح را شناسایی و تقویت کرد؟
?در تحقیقی بهنام «سیب سالم» که در دانشگاه ساوتولز استرالیا روی گروههای مختلف انجام شد، نتایج نشان داد الگویی مختصر از رفتارهای ظریف بیش از تواناییهای اندازهگیریشدنی نظیر هوش و مهارت و تجربهی افراد اهمیت دارد. در این تحقیقات، فردی بهنام نیک بهعنوان «سیب بد» در هر گروه حضور مییافت و سعی میکرد رفتارهایی چون بیمسئولیتی و از زیر کار دررفتن و رفتار عضوی دلسردکننده و ناامید یا رفتار فردی نادان و مخالف را به گروه تزریق کند. اغلب گروهها تحتتأثیر رفتارهای او قرار میگرفتند، تا اینکه در گروه فردی بهنام جاناتان بهدلیل حضور احساس امنیت در فضای گروه و ارتباط یکپارچهی اعضا، این رفتارها نتوانست خللی ایجاد کند. گروه جاناتان موفق شد؛ اما علت موفقیتش باهوشتر یا ماهرتر بودن اعضایش نبود؛ بلکه عامل اصلی احساس امنیت اعضای گروه بود که جاناتان با الگوهای ظریف رفتاری مثل گوشدادن دقیق، پاسخ گرم، برقراری آرامش و پرسیدن دیدگاههای دیگران بهوجود آورد.
برای موفقیت در کارهای گروهی و تعامل سالم در گروه، مدیران قرار نیست کارهایی را تکرار کنند که معمولا رهبران بزرگ انجام میدهند. نیازی نیست کارهای دیگران را به آنها دیکته کنند یا مسئولیت کارهای آنها را برعهده بگیرند. حتی تشویق و شرح دیدگاهی خاص هم الزامی ندارد و موضوع مهم این است که اعضای گروه ارتباط یکپارچهای با یکدیگر پیدا کنند و هریک از آنها در گروهشان به احساس امنیتی پایدار دست یابند. همچنین، گروه را مثل خانوادهشان تصور کنند و به آن احساس تعلق داشته باشند.
?مسئله اینجا است که تا پیش از این تحقیق، محققان فکر میکردند احساس امنیت صرفا حالوهوایی احساسی در گروه است و اهمیت چندانی ندارد؛ اما تحقیقات چیزی برعکس این ماجرا را نشان داد. احساس امنیت بسترساز عاملی است که تفکرات قوی براساس آن شکل میگیرند؛ اما سؤال این است: احساس امنیت از کجا بهوجود میآید؟ پاسخ گروههای بسیار موفق به این سؤال یکسان است. همهی آنها گروهشان را مانند خانوادهی خود میدانند.
? به نقل از کتاب کد فکری اثر دنیل کویل